/// سایلاو ///

برگزیده,منتخب,گلچین شده

/// سایلاو ///

برگزیده,منتخب,گلچین شده

فیلمبرداری سیاه شیاطین در باغ وحشت ازسحر دختری دبیرستانی

فیلمبرداری سیاه شیاطین در باغ وحشت ازسحر دختری دبیرستانی 

فرشاد فضای داخل ماشینش را بسیار جذاب و دلفریب کرده بود و خودش هم بسیار شیک پوشیده بود و آن روز بوی تند عطرش مرا بیشتر از قبل جذب خودش کرد. لحظاتی در چند خیابان خلوت می‌چرخیدیم و صدای موسیقی پاپ خودرو فرشاد لحظه به لحظه بلندتر می‌شد، تا اینکه به اصرار وی در صندلی جلو نشستم و دقایقی بعد به من پیشنهاد کرد که با هم به باغ پدریش رفته و لحظاتی استراحت کنیم و با هم حرف بزنیم.

ملت ما: اعضای باندی که با اغفال دختران دانش‌آموز از صحنه آزار و اذیت آنان فیلمبرداری کرده و سپس اقدام به اخاذی می‌کردند با شکایت یکی از قربانیان خود توسط پلیس امنیت عمومی فرماندهی انتظامی شهرستان شهرضا شناسایی و دستگیر شدند.

دختر دانش‌آموزی به نام سحر که مورد آزار و اذیت یک باند تبهکار قرار گرفته بود با حضور در مرکز مشاوره فرماندهی انتظامی شهرستان شهرضا گفت: تا 8 سالگی در خانواده‌یی سخت‌گیر و جنجالی روزگار سپری کرده و مدام شاهد جنجال‌ها و کتک‌کاری‌ها و فحاشی‌های پدر و مادرم با همدیگر بودم تا اینکه چهار سال پیش پس از چند سال اختلاف و کشمکش‌های طولانی پدر و مادرم سرانجام از هم جدا شدند و به دستور قاضی، حضانت و سرپرستی من به مادرم سپرده شد.

با جدایی پدر و مادرم، من و مادرم در یک خانه کوچکی که از پول مهریه مادرم تهیه شده بود تنها با هم زندگی می‌کردیم. مادرم زحمتکش بود و برای رفع نیازهای من شبانه‌روز کار می‌کرد. از کارهای دستی گرفته تا کار در یک کارگاه تولیدی کوچک و من تا برگشتن مادر پیش مادربزرگم می‌رفتم ولی با این وجود مادرم برای من خیلی نگران بود علاوه بر آن مشکلی که داشت این بود که خیلی عصبی و حساس بود، به خیلی چیزها بی‌جهت شک می‌کرد و بی‌جهت مرا کتک می‌زد.

بعد از جدایی با پدر این رفتارهایش شدیدتر از قبل شد و از دو سال پیش متوجه شدم، تحت کنترل‌های نامحسوس مادرم هستم و دور از چشم من وسایل و اتاقم را بازرسی می‌کند تا اینکه حس بی‌اعتمادی مادرم به من روز به روز بیشتر در خزانه ذهنم جای گرفت.

روزها بود که اتاق، کمد و وسایل شخصی‌ام پنهانی توسط مادرم بازبینی می‌شد و از این رفتار بشدت رنج می‌بردم. با خود می‌گفتم چرا هیچگاه مادرم از من نمی‌پرسد خواسته تو چیست؟ چرا این همه مرا محدود می‌کند و به من اعتماد ندارد؟ خب هرچه می‌خواهد از خودم بپرسد!

اینها همه افکاری بود که همه روزه به سراغم می‌آمد اما هر وقت درباره آنها صحبتی به میان می‌آوردم به جر و بحث و دعوا منتهی می‌شد و این رفتارها مرا حساس‌تر و شکننده‌تر کرده بود و سرانجام به فکر داشتن مامن و ماوایی خارج از خانه افتادم.به همین خاطر از طریق لاله با پسری دوست شدم تا محبت نداشته در خانه را از او طلب کنم.

مدتی با او پنهانی رابطه برقرار کردم و آنقدر به من محبت و اعتماد مرا به خودش جلب می‌کرد تا یک دفعه متوجه شدم من به فرشاد خیلی وابسته شدم. برای شنیدن صدای فرشاد لحظه‌شماری می‌کردم و هر روز از باجه تلفن نزدیک خانه‌مان با وی تماس می‌گرفتم و مخارج تلفن مرا خودش به من می‌داد. یک روز در حالی که بیش از 20 دقیقه با هم از پشت تلفن صحبت می‌کردیم، «فرشاد» به من پیشنهاد کرد تا فردا، سراغم بیاید و با ماشینش در خیابان‌ها پرسه بزنیم.

من که دختری ساده‌لوح و کم‌سن و سال بودم و از مشکلات بیرون خانه هیچ اطلاعی نداشتم در افکار خود دنیایی پر از محبت و دوستی را که خلأهای زندگی‌ام را می‌پوشاند جست‌وجو می‌کردم با این حرف فرشاد سر از پا نشناختم و دعوتش را قبول کردم و در بعدازظهر یک روز تابستانی در حالی که مادرم در منزل نبود، از خانه خارج شده و سر خیابان منتظر فرشاد ماندم و لحظاتی بعد «فرشاد» با خودرو پراید سفید رنگی جلوی من ظاهر شد.

من بی‌درنگ سوار خودرو شده و در صندلی عقب پشت سر فرشاد نشستم، فرشاد فضای داخل ماشینش را بسیار جذاب و دلفریب کرده بود و خودش هم بسیار شیک پوشیده بود و آن روز بوی تند عطرش مرا بیشتر از قبل جذب خودش کرد. لحظاتی در چند خیابان خلوت می‌چرخیدیم و صدای موسیقی پاپ خودرو فرشاد لحظه به لحظه بلندتر می‌شد، تا اینکه به اصرار وی در صندلی جلو نشستم و دقایقی بعد به من پیشنهاد کرد که با هم به باغ پدریش رفته و لحظاتی استراحت کنیم و با هم حرف بزنیم.

من خیلی ترسیدم و خواستم حرفش را رد کنم ولی حس وابستگی و ترس از ناراحت شدنش مرا مجبور به تسلیم در مقابل وی کرد و دقایقی بعد بی‌آنکه بدانم چه سرنوشت شومی در انتظار من است وارد باغ پدر فرشاد شدیم. آنجا هیچکس نبود و فرشاد در حالی که دست مرا گرفته بود با هم چند دقیقه در باغ گشتیم سپس به طرف خانه‌یی که در گوشه باغشان بود قدم زنان به راه افتادیم. اول کمی ترسیدم اما وقتی وعده و وعید‌های فرشاد بنظرم ‌آمد ترس را از خود دور کردم.

غافل از آنکه آن خانه شکارگاه دختر نگون‌بختی مثل من بوده و من نخستین قربانی این راه بی‌سرانجام نبودم. من بی‌خبر از همه جا گام در خانه نهادم. لحظات اول برای جلب اعتمادم فقط از من پذیرایی می‌کرد و هیچ مزاحمتی برایم نداشت حتی او خود را دانشجو معرفی کرد و من از اینکه می‌توانستم به او اعتماد کنم و از اینکه اجازه داشتم هر جور که بخواهم راحت باشم، بمانیم یا برویم، خیالم راحت بود.

سرانجام نیم ساعت بعد از ماندنم در آن خانه، لحظه شوم فرا رسید و اتفاقی که نباید می‌افتاد، افتاد و به وسیله مایعی که فکر می‌کردم خوراکی است بی‌هوش شده و سپس..... فرشاد از من فیلم گرفته بود و بعد از اینکه کارش تمام شد فیلم آن را به من نشان داد و با دیدن فیلم تازه متوجه شدم که چه اشتباه بزرگی کردم. فرشاد به من گفت از این به بعد هر روز باید به من زنگ بزنی و هر وقت خواستم باید بیایی وگرنه فیلم را به همه بلوتوث می‌کنم و...

تهدیدهای فرشاد مرا وارد مسیر شومی انداخته بود و دیگر مثل عروسکی در دستان پلید فرشاد و دوستانش بازیچه شدم و هر وقت می‌خواست باید با هر کسی که او می‌گفت می‌رفتم ولی دیگر از خودم خسته شدم و دیشب وقتی به من گفت که فردا ظهر منتظرت هستم دیگر از خودم متنفر شدم و وقتی به خانه برگشتم تصمیم به خودکشی گرفتم ولی نتوانستم و امروز برای رهایی از این فلاکت دست به دامن شما – پلیس - شدم.

دستگیری شیطان

سرهنگ «خسرو احمدی» فرمانده انتظامی شهرستان شهرضا در این رابطه گفت: به دنبال اظهارات این دختر ماموران پلیس امنیت عمومی شهرستان با هماهنگی مقام قضایی به محل قرار رفته و در یک اقدام سریع خودروی متهم را متوقف و وی را دستگیر کردند.

وی افزود: در بازرسی از صندوق عقب خودرو متوجه شدند یک نفر دیگر به هویت «محمود» که همدست متهم است در عقب خودرو مخفی شده که وی نیز دستگیر شد. این مقام مسوول ادامه داد: در بازرسی دقیق‌تر ماموران تعداد سه عدد «رم» گوشی تلفن همراه حاوی صحنه‌هایی از آزار و اذیت دختران دانش‌آموز که عمدتا از مدارس راهنمایی بودند، کشف شد.

وی افزود: با همکاری دو متهم دستگیر شده سه نفر دیگر از همدستان آنها نیز شناسایی و طی یک اقدام غافلگیرانه دستگیر شدند.

سرهنگ «احمدی» با بیان اینکه متهمان پس از تشکیل پرونده و جمع‌آوری مستندات لازم تمام مدارک جرم تحویل مراجع قضایی داده شدند از تمامی قربانیان این پرونده خواست تا برای شکایت و تکمیل پرونده به پلیس مراجعه کنند.

فرمانده انتظامی شهرستان در پایان با بیان اینکه مجازات افرادی که اقدام به سوءاستفاده از نوامیس مردم کرده و از آنان تصویر‌برداری کنند اعدام است خاطرنشان کرد: با سنگین شدن پرونده اعضای این باند قطعا مجازات سنگین‌تری نیز برای آنان رقم خواهد خورد. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد