زنان زیبا برای سلامت مردان مضرند !!

  

نتایج یک تحقیق در دانشگاه والنسیا نشان می‌دهد که ملاقات با یک زن زیبا باعث افزایش هورمون استرس موسوم به کورتیزول در بدن انسان می‌شود.

این هورمون تحت تاثیر استرس‌های فیزیکی و روانی در بدن انسان تولید می‌شود که می تواند در نهایت منجر به بیماری‌های قلبی شود. 

عینک آفتابی ضدگلوله ساخته شد!+عکس

 

ایسنا: سربازان خط مقدم انگلیس در افغانستان به زودی از عینک‌های آفتابی و عینک ایمنی محافظ برخوردار خواهند شد که می‌تواند در برابر انفجار گلوله تفنگ در فاصله تیراندازی تا هدف مقاومت کند. 

سهم افزایش خط فقر بر خط چشم و رژ لب

سرویس جامعه جهان-زینب شایگان: بوقهای پی‌درپی و متعدد ماشین مدل بالایی که بی‌توجه به ساعت ۱ بامداد، به صدا در می‌آید، اعصاب زن را متلاشی می‌کند. هنوز مردد است و نمی‌تواند به خود بقبولاند که تنها راه پیش رویش همین یک راه است و مابقی پلهای پشت سرش خراب شده است. چند بار دیگر صدای تیز بوق ماشین در گوشهایش می‌پیچد. سعی می‌کند خود را پشت درختی مخفی کند تا سایه نحیفش کمتر جلب توجه کند. اما نه تنها این کارش فایده‌ای ندارد بلکه ماشین شاسی بلند دیگری هم به معرکه اضافه می‌شود تا هم حق انتخاب به او دهد و هم او را بیشتر وسوسه کند.

زن تلاش می‌کند بر تردید خود غلبه کند و به گذشته‌اش که عاقبت او را مجبور به انتخاب این راه کرده است فکر نکند. اما چهره خمار پدرش و نگاه‌های معنی‌دار برادرش و طعنه‌های نیش‌دار مادرش و آرزوهای طول و دراز خودش که فقط در رویاهایش نقشی از واقعیت پیدا می‌کرد مانند یک فیلم از مقابل چشمانش عبور می‌کند و حلقه اشک را به دیدگانش می‌نشاند.

ماه چهره خلیلی در فیلم سلام بر فرشتگان

پسر جوان با عیددیدنی پنهانی با دوست دخترش،قتل خود را رقم زد

 

وطن امروز : پنجم فروردین سال جاری مردی با مراجعه به پلیس آگاهی شیراز ادعا کرد پسر جوانی را در خانه‌اش به قتل رسانده است. بلافاصله اکیپی از کارآگاهان وارد عمل شدند، آنان پس از ورود به حمام خانه با جسد پسر جوانی روبه‌رو شدند.

پارتی شبانه یک آقازاده در شب عاشورا +تصاویر

به نقل از آزادی نیوز، با بررسی اجمالی سرگذشت سران کشورهای عربی و فرزندان آنها به راحتی می توان دریافت که غیر اخلاقی ترین آقازاده جهان عرب "عدی صدام" فرزند دیکتاتور سابق عراق بوده است.

زن صیغه ای، با جن ها حرف می زد!(این داستان واقعی است!)

 

صیغه موقت زن دلربا چند سالی بود ازدواج کرده و از زندگی زناشویی‌ام هم نسبتا راضی بودم. روزی در یک مغازه با زن جوان و زیبایی آشنا شدم. این زن که «ش» نام داشت با همان نگاه اول مرا تحت تاثیر قرار داد طوری که با یکدیگر شماره تلفنی رد و بدل کرده و ارتباط‌مان شروع شد. «ش» گفت به تازگی به علت اعتیاد همسرش از او جدا شده و تنها زندگی می‌کند. وی پس از چند ارتباط تلفنی و یک بار قرار گذاشتن در کافی شاپ فکر و ذهن مرا اسیر خود کرد طوری که در همان روزهای اول به وی پیشنهاد کردم در ازای تامین مقداری از هزینه زندگی‌اش وی را به‌طور مخفیانه به صیغه موقت خود درآورم و او هم قبول کرد. چون می‌دانستم اگر همسرم از این ماجرا با خبر شود دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. این اقدام خود را از وی مخفی کردم.